سلام خونه
بالاخره بعداز٣٠روز قراره امروز ٥شنبه٢٠مرداد بریم خونه خودمون ولی هیچ کس راضی نیست ومیگن حداقل تا٤٠روزگی آرتین صبر کنیم بعدا بریم ولی مرغ ١پاداره وما تصمیم گرفتیم که امشب حتما بریم خونه امشبم ما خونه خاله ماهرخ افطار دعوتیم واز موقعی که رفتیم شما مدام گریه کردین همراه با پرنیان ومن ویاسمن جون فقط تو اطاق بودیم ولی اخر سر شما خوابت برد ومن تونستم یکم بیام بیرون پیش مهمونا شب حوالیه ساعت ١٢ اومدیم خونه حالا مونده بودیم که چه جوری بخوابیم بالاخره ١جای خوب برای شما پیدا کردم اول پایه های گهوارتو در آوردیم بعد اونو گذاشتیم کنار تخت خودیم تا هر وقت من بخواهم راحت شمارو ببینم شما هم مثل ١فرشته کوچولو خوابیده بودی وفقط ٢بار برای شیر ...
نویسنده :
مامان نسی
23:11